احتمالا مهرداد از آن طرف دنیا و از مسیری متفاوت به بانکوک رسیده بود وگرنه چطور می شود تصور کنیم او یک یا دو روز زودتر از لژیونرهای اروپایی در اردوی تیم ملی باشد؟احتمالا هواپیمای بیت آشور از لس آنجلس در غرب امریکا تنها اقیانوسی کبیر را پیموده بود تا مهرداد اولین لژیونر حاضر در اردو باشد.
این خوش شانسی یا تلاش،هرچه که بود برای مدافع راست جدید تیم ملی ایران یک پاداش ویژه داشت؛حضور در ترکیب اصلی و انجام اولین بازی فیکس با پیراهن شماره ۲ تیم ملی که مخصوص مدافعان راست فیکس تیم ها سفارش داده می شود.
بیت آشور کمی استرس داشت و تا حدودی لرزان گام بر می داشت اما در فاز دفاع اشتباهی فردی مرتکب نشد ،آفسایدی پر نکرد یا دریبل بدی نخورد.جایگیری هایش بد نبود و در کورس ها جا نمی ماند اما بازیکنان تایلند یک دوبار پشت او صاحب توپ شدند تا سیدجلال و منتظری جورش را بکشند.
بیت آشور به عنوان عنصری رونده در روزی که خط میانی تیم ملی توان بالایی برای ارائه بازی منطقی و جلو بردن توپ به صورت خط به خط نداشت و به غیر از دقایقی بی نظم بازی می کرد، خوب رفت و آمد اما از این ۹۰ دقیقه اول می توان یک نتیجه دم دستی گرفت ؛مهرداد در فاز حمله نسبت به آنچه که باید در دفاع انجام دهد بازیکن قویتری است.
نگاه کنید به پاس گل او که چطور لقمه را برای گوچی حاضر و آماده کرد یا میلش برای نفوذ و همکاری با دژاگه .مطمئنا همین امروز از او پاس گلش را به یاد خواهیم سپرد نه صحنه ای که در دفاع فوق العاده عمل کرده باشد.این شمه ای بود از بازیکنی که تا یک ماه قبل هیچ از او نمی دانستیم اما حالا حداقل این را می دانیم که بیت آشور چندان سریع نیست و تکنیک فوق العاده ای ندارد اما عنصری رونده است که میل به هجومش نسبت به امورد تدافعی بیشتر به چشم می آید.
احتمالا او از جمله مدافعان راستی است که به خاطر پاس گل هایشان به یادمان می مانند نه کارهای دفاعی فوق العاده اما ظاهرا در فوتبال ایران این مدافعان راست بیشتر به چشم می آیند و بیشتر تحویل گرفته می شوند.درست مثل خسرو حیدری که معلوم نیست در صورت بهبودی اجازه می دهد بیت آشور و ماهینی برای فیکس بازی کردن در جام جهانی جنگ سه جانبه ای راه بیاندازند یا نه؟